از اشعار کتاب
باز منو این دلشورهها
باز منو این دلشورهها
پنجه به پنجهی همیم
جدالِمون بر سر عشق
وارثِ دردِ آدمیم
من کُجا و این عاشقی
من کجا و چشمای تو
عاشقی که جا نداره
گوشهای از فردای تو
پاییزِ دردِ زندگی
نقشِ سرابِ زندگی
عشقو ازش جدا کنی
انگار یه خوابِ زندگی
خـــــــــــــلاصــــــــــــــه کـــــــتاب
داستان بانوان مهتاب روایت سه خواهر با نام های میا، اسما و خوله است که در روستای العوافی در حومه ی مسقط زندگی می کنند. زمان شکل گیری رخدادهای داستان همزمان با استعمار کشور عمان است و سه خواهر دگرگونی اجتماعی کشورشان و عبور از دوران استعمار به پسا
بخشی از ابیات از حوصله لبریز بودن، گاه سر رفتن یا در کمال پختگی، از کوره در رفتن در غربت پاییز، با تن پوش عریانی چون اتفاقی سرد افتادن، هدر رفتن چون تک سپیداری میان باغ روییدن در خود تبر پروردن از زخم تبر رفتن! از دوستانت
دوریان گری جوان خوشسیما و برازندهای است که تنها به زیبایی و لذت پایبند است و پس از آنکه که دوست نقاشش از او پرترهای در کمال زیبایی و جوانی میکشد، او با دیدن آن از اندیشه گذشت زمان و نابودی جوانی و زیبایی در اندوه عمیقی فرو میرود. پس